میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1207
:: باردید دیروز : 230
:: بازدید هفته : 1207
:: بازدید ماه : 10346
:: بازدید سال : 48121
:: بازدید کلی : 651605
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

خلاصه قصه
قصه جوجه اردک زشت با وصف یک مرغزار آغاز میشود و جمله سوم آن این است: «لک‌لک با پاهای دراز شَنگَرفی راه می‌رفت و به زبان مصری سخن می‌گفت 3». 4در این مرغزار، ماده اردکی در لانة خود بر روی تخم هایش خوابیده است. تخم ها جوجه می شوند ولی یکی از تخم ها که کمی بزرگتر است با تأخیر سر برمی‌آورد. هرچند که او درشت تر از بقیه است ولی آشکارا سیاه و زشت‌روی می‌نماید. او مثل اردک ها  شنا می‌کند اما با دیگر جوجه اردک ها تفاوت دارد. ماده اردک از او دفاع می کند و در برابر زخم زبان های مردم، جوجۀ زشت و غریبش را با این جملات می ستاید: «این بیچاره به کسی کاری ندارد»، یا «درست است که این بچه زیبا نیست اما اخلاق خوبی دارد و در آینده زیبا خواهد شد». اما وقتی آزار سایر اردک های مرغزار علیه او زیاد می‌شود مادر نیز دست از حمایت او برداشته می‌گوید: «دلم می خواهد چنان گورت را گم کنی که دیگر پیدایت نشود».

جوجه اردک زشت به ناچار می رود و پاییز و زمستان سختی را در میان بلایای مهیبی همچون تفنگ شکارچیان و حملة سگ های وحشی و سرمای کشنده از سر می گذراند. لکن در بهار می بیند که قدرت پرواز یافته است. او از میان همه نوع حیوان و پرندگان آن بیشه، فقط به قوها علاقه مند شده است. لذا شنا کنان به نزد چند قوی زیبایی می رود که در برکه شنا می کنند. وقتی به آنها می¬رسد سر به تعظیم خم نموده ناگهان تصویر خود را در آب مشاهده می‌کند و می بیند که او نیز به سان همان ها از جنس «قو» است. آنگاه سایر قوها به او سلام کرده وی را نوازش می کنند. به زودی کودکان نیز برای این قوی جوان و زیبا نان روغنی می ریزند و از اینکه او نیز به جمع قوهایشان اضافه شده به رقص و پایکوبی می پردازند. قصة اندرسن با این جملات به پایان می‌رسد که این قوی جوان، چون دل پاک و سرشتی نیکو داشت و از تکبر نیز به دور بود لذا قدر آن سعادت و شکوه رخشانی را که به وی روی آورد را بهتر از دیگران می‌دانست.


اقتباس از تاریخ یهود
قصۀ جوجه اردک زشت ماجرای اقامت بنی اسرائیل در مصر را به طور نمادین بازگو می کند.5 واضحاً در ابتدای داستان به «زبان مصری» که همان زبان قبطی باشد تصریح می شود. جوجۀ اردک کمی سیاه است همچون یهودیان که رنگ پوست آنها به تیرگی می‌زند. او پدر و مادر خود را نمی‌شناسد و این نشانه‌ای است از غربت او در یک سرزمین بیگانه. بنی‌اسرائیل نیز سه دوره از غربت و آوارگی را تجربه کرده‌اند: در مصر، سپس در بابل و در نهایت در تمام ممالک جهان. در اینجا برای فهم بهتر ماجرا ناگزیر از ذکر تاریخ مختصر بنی‌اسرائیل هستیم.


بنی اسرائیل از زمان حضرت یوسف (ع) به مصر آمدند و چهار صد سال در آن سرزمین ماندند تا زمانی که حضرت موسی طبق وعدة خداوند پدید آمد و ایشان را از بردگی مصریان نجات داد و به سمت سرزمینی که خداوند به حضرت ابراهیم (ع) عطا فرموده بود هدایت فرمود. خداوند حکیم حضرت ابراهیم(ع) را پس از بت شکنی در قوم، از خانة پدری اش در نزدیکی بابل (حوالی بغداد امروزی) بیرون آورد تا به فلسطین داخل کند (قرآن: انبیاء/ 71، اعراف/ 137، مریم/ 49 ـ تورات: سفر پیدایش 12/ 1 و 2). در تورات کنونی اگرچه ماجرای بت‌شکنی ابراهیم(ع) موجود نیست ولی مذکور است که خداوند ماجرای غربت چهار صد سالۀ فرزندان حضرت ابراهیم در زمین بیگانه را به او خبر داده بود. در آنجا مؤکد است که آنها در پشت چهارم به فلسطین باز خواهند گشت (پیدایش ۱۵/ ۱۳ تا ۱۶). علت اصلی تبعید بنی اسرائیل از زمین مقدس فلسطین کفاره شدن گناهِ فروختن یوسف(ع) بود. زیرا این گناه توسط این پیامبرزادگان تعمداً برای مخالفت با خواست خداوند در وصایت یوسف(ع) صورت گرفته بود و خداوند خواست تا آنها بدین طریق از آن گناه پاک شوند.....

 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: جوجه اردک زشت ,
:: بازدید از این مطلب : 2274
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 114 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه